خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

ولی فایده نداشت ...


اگه به تو نمی گفتم حرفامو ... اگه نمی گفتم چقد دوست دارم ... الان بودی
شاید اگه نمی فهمیدی اینو ... که تو رو زیادی از حد دوست دارم ... الان بودی
مث یه سایه همرات اومدم ... مطمئن شم که تو آرامشی
نمی دونستم خستت می کنم یه روز
تو رو اگه کم تر می دیدمت ... اگه می ذاشتم دلتنگم بشی
اینجا بودی کنارم هنوز
بدون تو شبا پر از غم و سرماست ... آره بدون تو ته راهمه ته دنیاست
بدون تو شبا پر از غم و آهه ... اگه تنها بری می بینی آخرش اشتباهه
آره این گناهه
نگرانت می شدم نمی دیدمت حتی چند ساعت
به بودن تو دلم عاشقونه کرده بود عادت
ولی فایده نداشت اون همه تلاش ... تو رسیده بودی به آخراش
از خدا می خوام روزات بگذره خوشحال و راحت
از ته دلم زندگی رو با عشق می خوام واست
باز خیسه چشام ولی نمی خوام ... دل تو بسوزه دیگه برام
بدون تو شبا پر از غم و سرماست ... آره بدون تو ته راهمه ته دنیاست
بدون تو شبا پر از غم و آهه ... اگه تنها بری می بینی آخرش اشتباهه
آره این گناهه

پ.ن : بدون تو شبا پر از بی خوابیه که منو درگیرت می کنه ... بدون تو ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد