خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

آئین از نگاه شما ...

راستش نمی دونم اسم این پست رو یه بازی بزارم یا اینکه چیز دیگه ای اما دوست دارم خودم رو از نگاه شما دوستای خودم بشناسم ! هر حرکت و رفتاری که از من دیدن رو چه خوب و چه بد برای من دیدگاه بزارین تا منم خودم رو از چشم شما بشناسم ! اگر هر بدی یا خوبی دارم و شما دیدین رو بهم بگین تا بتونم ببینم چطور آدمی هستم ...
پس در دیدگاه های وبلاگ من بنویسین و من رو توصیف کنین ...

ناسپاس ...

یعنی به شّر این شرکت ها موندم به خدا ! از یه طرف وقتی می بینن دستشون به جائی بند نیست دست و پام رو می بوسن که درست کنم کارشون رو و وقتی یه کمی می گذره یهو می شن عین سگ و پاچه من رو می گیرن ! نمی دونم چطوری باید برم سر کار با پاچه های شلوار بالا یا عادی !
تقریباً فکر کنم اوایل سال بود که سیستمی از یه شرکت اومد واسم که نزدیک به 30000 تومان هزینه داشت و منم فاکتورش کردم و واسه شرکت ارسالش کردم ! تقریباً یک ماه نگذشته بود گفت که ما CD های نرم افزارمون رو می خوایم و به ما بدین ! با صحبت کردن و اینا تصمیم گرفتیم CD های شرکت رو بهشون بدیم و دیگه کار به کارشون نداشته باشیم ! 3 ماه پیش دیدم آمار ارسالی این شرکت ایراد داره و من هر کاری که کردم دیدم نه این یه مشکل اساسی داره ! متوجه شدم که نرم افزار شرکت رو عوض کردن و نرم افزار قدیم رو استفاده می کنن و این شده دلیلی که شرکت آمارش رو درست نمی فرسته ! به اداره کل گزارش کردم و اون ها هم پیگیر شدن ! گذشت و شد 2 هفته پیش که دوباره CD ها رو به درخواست خودشون واستون می فرستادم . چند روز پیش مدیر شرکت زنگ زده به من که هر کاری می کنم نرم افزار اتوبوسی شرکت رو نمی تونیم نصب کنیم ! مهندسی آوردیم اینجا اما نمی تونه نصب کنه ! شما راهنمائیش کنین . با مهندسه صحبت کردم و دیدم تمام مراحلی که می ره درسته اما ... . هیچی سیستم رو فرستادن تا من فردا راه بندازمش و درستش کنم ! می بینین زندگی ما رو ؟! آدما همیشه چرا پل های پشت سرشون رو خراب می کنن ؟! نظرتون چیه فردا واسش یه فاکتور نوری بنویسم ؟! ( دیگه اونقدر آدم حروم خوری نیستم )
راستی مدعی برای اینکه من پول زیاد می گیرم زیاد شدن ها ! من نمی دونم چرا اینا دارن اینطوری می کنن ؟ وقتی سیستمشون خراب می شه خب برای منم هزینه و وقت گیره تا آمادش کنم ! چرا یادشون نمیاد شرکتی که باهاش قرارداد دارن همون ماه اول نزدیک به 1 میلیون براشون فاکتور آورد و مجبور به پرداختش شدن یادشون نمیاد ؟! خیلی بی انصافین به خدا ...
راستش زمانی که من رفتم توی این کار اوج هزینه های اینا بود که باید پرداخت می کردند که با اومدن من دقیقاً باور کنین می تونم بگم به صفر رسید اما کو انصاف و معرفت ؟! کلاً آدمای نامردی هستن ...

مبینا ...

پرده اول ( مبینا ) : امشب من وقتی دانشگاه بودم و کلاس داشتم مث اینکه مبینا رفته سر وقت قوری چای و اون رو ریخته روی دستاش ! کل دستاش قرمز شده و کمی تاول زده ! خیلی گریه کرد وقتی برگشتم و دیدمش تا خوابید ! اصلاً نمی تونست آروم بگیره ...
پرده دوم ( خودم ) : اوضاعی که دارم زیاد رو به راه نیست ! امروز یه دعوای بدی کردم ، زدم از محل کارم بیرون ! پرستو و بابا گفتن برگرد اما نمی دونم چه تصمیمی بگیرم ! اما بر می گردم بیخیال ، اما شرکتم رو که می خوام بزنم هنوز سر جاشه ...

اینجام ...

پرده اول ( من ) : برگشتم به دنیا ! اومدم به اینجا با یه روحیه جدید و افکار بهتر و آسون تر ! زندگی واسم لذت بخش تر شده ! خیلی دوست دارم این منِ جدید رو ...
پرده دوم ( روز های درگیری ) : دانشگاه هم شروع شد اما من هنوز برگه انتخاب واحدم رو نگرفتم ! امروز به داداشم گفتم بره واسم بگیره اما ... می دونین به من گفت نه نرفته و ...! با اینکه خیلی بهش اصرار کردم بره چون خودم نمی تونستم برم ( همکارم یک هفته است که نیست و سر کلاس های آموزشی ماست ! هیچی نرفت و امروز هم بازم نتونستم شهریه رو بریزم ... . بعضی وقت ها خیلی از داداشم دلخور می شم ! شخصیت خیلی عجیبی داره که نمی دونم چطور آدمیه هنوز ...
پرده سوم ( تصمیم جدیدم ) : یادتونه گفتم یه پراید هاشبک گرفتن بابا ؟ تصمیم گرفتم پراید رو از بابا بردارم و واسه خودم آمادش کنم ! چند روز پیش نزدیک به 150000 تومان دادم واسه لوازمی که می خواستم واسه ماشین بگیرم ! هنوز مونده و باید بگیرم اما خب می دونم به زودی می گیرم و ماشین رو آماده می کنم ...
پرده چهارم ( پرستو ) : ...
پرده پنجم ( شب های این روزا ) : شب ها با اینکه تنهام ، با اینکه پرستو پیشم نیست و حتی ممکنه یه کلمه هم با هم حرف نزنیم رو دارم پشت سر می گزارم ! می دونین چرا ؟ به خاطر اون ...
پ.ن : دوستان ببخشید ارسال جالبی نیست اما خب بازم دیدم از هیچی بهتره !

هدیه ...

امشب فقط می خوام یه عکس بزارم ...

برین به ادامه مطلب تا بهتون نشونش بدم و بگم چیه ...

ادامه مطلب ...