خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

یعنی چه خبره ؟!

این مدت نمی دونم چه اتفاقی واسم افتاده ، از سفر که برگشتم ، یه کمی عصبی تر شدم !

حرفی رو چند بار تکرار کنم در صورتی که شخص مقابم متوجه نشه جبهه می گیرم !

یکی الان بهم SMS داد که اینقدر بیدار می مونم و پشت سیستم هستم ، دیر می خوابم و اینا ، بی خوابی می گیرم !

خودمم که الان فکر کردم دیدم آره من یه مدته خیلی پشت سیستم می شینم و همش سرم توی مانیتوره و دیر هم می خوابم !

باید واسه یه مدتی از همه کجا دور باشم !

نه سوالی ، نه جوابی ، نه صدائی ، نه کسی ...

البته نمی تونم درست بشم آخه دلم سریع تنگ می شه و برمی گردم !

این مدت اتفاق های زیادی برام افتاده ، البته نه برای خودم ، برای اطرافیانم و اونائی که واسم خیلی عزیزن !

یکی به خاطر یه نامرد ناراحته ، یکی می گه تو منو نمی فهمی بی خبر از اینکه من از دستش دلخورم ، یکی از دوستام از دوست دخترش که چندین سال با هم بودن جدا می شن و ...

امشب فهمیدم از هم جدا شدن ، خیلی ناراحت شدم و روم خیلی تأثیر داشت

خدایا کمکم کن ، کمکم کن ...

بازم ۲۵ برج ؟!

دوباره 25 ماه اومد و سیل عظیم آمار و اطلاعات ...

البته بماند که همین امروز خودم پیگیر آمار و ... بودم و تونستم از 28 شرکت 6 شرکت رو همین امروز جمع آوری کنم !

این چند روز تعطیلی باعث شد دیر آمار رو برام بیارن !

فردا می رم سراغ شرکت های دیگه و آمارشون رو می گیرم ، البته غیر از اون شرکت هائی که آمارشون رو می دن به خانم خلیلی برای پانچ و ...

راستی امروز رفتم پرینت 3 ماه گذشته حسابم رو گرفتم و متوجه شدم کسری موجودی حسابم از کجاست !

من یه فقره چک 150.000 تومانی داده بودم به کسی و بجاش یه چک گرفته بودم به همون مبلغ که مال تاریخ دوری بود !

کارش رو راه انداختم ، بعد 6 روز چک رو گذاشتم به حساب تا نقدش کنن !

امروز رفتم بانک ، پرینت رو گرفتم و بعد از رفتن به دفتر شهر یکی از شرکت ها ، متوجه شدم 150.000 تومانی که از حسابم خارج شده هنوز به حسابم برنگشته !

رفتم دفتر و با بابا مشورت کردم ، زنگ زدیم بانک و متوجه شدیم چک جاش خالی بوده و بانک 3 مرتبه برای نقد کردنش رفته اما سودی نداشته !

قراره فردا برم بانک و مشخصات بدم و یا چک رو نقد کنم یا برگه بزنم ...

فردا تعطیل نیست ؟!

دیشب بعد کلی خستگی و ... ( آخه تازه از راه اومده بودیم و همونجوری رفتیم خونه ی خالم ) ساعت 11 شب نشستم پای آپلود کردن Joomla واسه طراحی و مدیریت سایت اما چند بار آپلود کردم آخرشم به دردم نخورد و مجبور شدم همون WordPress که دانلود کرده بودم و حجمشم پائین بود نصب کنم ( به نظرم خیلی خوب هم کار می کنه )

امروز هم یه سیستم از شهرستان آوردن اینجا برای چک کردن و حل مشکل خطای 150 نرم افزار

البته دیشب یکی رو راهنمائی کردم که درستش کنه ، متاسفانه اون شخص کاملاً فایل رو آوردن بود روی صفحه دسکتاپ

اطلاعات و آمارش رو هم گرفتم و فردا می برم ثبت سیستم می کنم

آخ گفتم فردا یادم افتاد باید بعد چندین روز تعطیلی برم سر کار ...

گوشی بخرم ؟!

دیشب هوس کردم برم واسه خودم گوشی بخرم ، اونم چه مدلی Nokia 5530 XPress Music !

نمی دونم چرا خوشم اومد ، لمسی با کیفیت عکس و صدا ، شیک و سنگین ، با اینکه یه مبلغ قابل توجه و باحالی هم ازم برمی داره اما حیفه و قشنگ !

البته فعلاً که منصرف شدم تا ببینم چی می شه ، می خرم یا نه ...

راستی دیروز حساب کردم ، مبلغی معادل 200000 تومان از حسابم کم شده !

هر چقدر حساب کردم دیدم 150000 تومانش خرج شده اما نمی دونم کجا و کی ...

اما چرا وقتی سیرجان بودم ، بابت عکس و ... نزدیک 70000 تومان خرج کردم ...

هیچی درست شد ، حساب مشخص شد ، من زیادی خرج کردم ...

مسافرم ، می خوام برم ...

امروز به همراه خانواده عازم سفر هستیم !

این چند روز تعطیل حیفه یه مسافرت کوتاه نریم و حال و هوائی عوض نکنیم !

منم که بد جور عاشق سفر و جاده و ... ، خدائیش یه حس خوبی دارم !

البته راه دوری نیست ، با ماشین خودمون می ریم و 4 ساعتی بیشتر راه نیست ...

یادمه اولین سفر که تنها رفتم ، بدون پدر و مادر هم همین مقصد بود ، البته سفر خوبیش و حال دادنش به همین همراه داشتن و تنها نرفتنه !

قرار بود واسه عید واسه خودم ماشین بگیرم که چند روزی که از فروردین گذشت با دوستان باهم بریم شمال و اینورا اما خب ، خدا نخواست و جور نشد !

ایشالله باشه واسه یه وقت و یه فرصت دیگه ...

واسم دعا کنین ...