خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

چرا اینطوری شدم ؟!

چرا اینطوری ام ؟!

بی حس و حال

انگاری توی خواب دارم سیر می کنم و هر چقدر به خودم سیلی می زنم که بیدار بشم ... نمی شه

نمی دونم قبلاً که اینطوری می شدم چیکار می کردم که یه مقدار حس و حالم بهتر می شد

یه سفر باید برم ، واسه خوب شدن باید سفر برم

می رم یه جائی که روحم رو تازه کنه ، دیدن کسائی که خیلی دوسشون دارم !

مطمئناً روم تأثیر خوبی می زاره

می تونین کمکم کنین ؟!

شما توی این موقع ها چیکار می کنین ؟!

وقتی کسل شدین ، حس انجام کاری رو ندارین ، دوس دارین بیدار بشین ولی هر کاری می کنین توی اون بیداری در عمق خواب بیشتر فرو می رین ...

خدایا ...

گریانم از این همه درد و غم و جدائی

گریانم از این همه رباعی بی معانی

گریانم از این همه رفیق نامرد

گریانم از این همه رفتن و دل شکستن

گریانم

چرا اینقدر بی حس ...

اصلاً نمی دونم چم شده

حس و حال هچی رو ندارم

نه شور و شّری واسه شوخی نه حالی واسه انجام کاری نه ...

از هر کی هم می پرسم می گه منم اینطوری ام

شب عید آدم اینطوری باشه خیلی بده

وای که چقدر بی حوصلگی بده

راستی مگه آخر دنیاست که اینطوری شدیم ؟!

شما هم حس منو دارین ؟!

دست و دلتون به کاری یا چیزی نمی ره ؟!

آخر دنیاست آدمک ؟!

آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
آن خدایی که تو بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند
فکر کن درد تو ارزشمند است
فکر کن گریه چه زیباست بخند
صبح فردا به شبت نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند
راستی آنچه به یادت دادیم
پر زدن نیست که درجاست بخند
آدمک نغمه آغاز نخوان
به خدا آخر دنیاست بخند

My Dear

I Have No Special Reason For Being In Love With You
It's A Long Time That I'm Thinking About You
The Day That I Left You , Was My The Last Day Of My Life
Now ... Now When I'm Alone , I Just Think About You
I Realized Now That I Lost Such A True Love
The White Color Suits You , Like The Purity In Your Soul As Its Meaning
Please Try To Underestand That I Love You And I Will Never Forget You During My Life..
Even If You've Forgotten Me For Ever , Just Forgive Me For My Selfishness ... My Dear Forgive Me ...