خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

برگه دوم از مأموریت

امروز ساعت 5 صبح با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم ، لباس پوشیدم و منتظر اومدن ماشینی که برای رفتن به مأموریت انتخاب کرده بودم !

کرایه رفت و برگشتش رو طی کرده بودیم و رفتیم !

حالا بماند که اون تاکسی از آشناهای خودم بود ... ( عموم بود بعدشم تاکسی داخل شهری بود که خودم واسشون مرخصی آنلاین گرفتم برای مسیر هائی که می خواستم برم )

امروز واقعاً فقط رفت اذیت شدم ، آخه خیلی طولانی بود اما وقتی به اولین شهر رسیدم ، تقریباً فاصله های شهر های دیگه از هم 50 کیلومتر ( حتی کمتر ) بود ...

اما امروز اتفاق عجیبی افتاد که همه زحمت هام رو توی مأموریت قبلی هدر کرد ، اونم اشتباه بودن User و Password کارت خوان توی نرم افزار های اتوبوسی بود !

امروز هم حتی یکی از شرکت ها متاسفانه درست وارد نشد و من نتونستم راه اندازیش کنم !

اما مأموریت قبلیم رو امروز تکمیل کردم و از آخرین شهر به سمت شهر اول رفتم ، تکمیل کردم و برگشتم !

دقیقاً 10 ساعت جاده می پیمودیم ...

البته 2 شرکت موند ، یکی شرکتی که خود مدیر عامل زحمت آوردن Server رو می کشه و اون شرکت دیگه هم باید بفرسته دفتر تا من درستش کنم ...

البته شانس با من یار نبود و یکی از مدیر عامای شرت مسافربری رو ندیدم ، خیلی دوست داشتم می دیدمشون ...

راستی دیروز حقوق و همینطور عیدی به ما دادن ، دستشون درد نکنه ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد