خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خبریه ؟!

بابا چه کاری شدم مــــــــــــــــــن خودم به خودم شک کردم ...

امروز عشقولیم برگشته به من می گه : تو اینقده مشغولی ، چطوری می خوای بدرسی ؟

آخه قرار گذاشتم باهاش ادامه تحصیل بدم شوهرم بشه ... ( مُردی از خنده ؟! )

امروز خیلی سرم شلوغ بود ، از ساعت 8 که رسیدیم دفتر تا دقیقاً ساعت 1:20 من همش می رفتم اتاق Server دوباره بر می گشتم داخل اتاق کنفرانس ، می گفتم ، تلفن می کردم باز بر می گشتم و ...

باورتون می شه نتونستم آمار های 25 تا 25 رو جمع و جور کنم ؟!

امروز بهم پیشنهاد حقوق ( حق از شیر مادر بهم حلال تر ) شد ...

وقتی شنیدم بیشتر کار کردم ( خنده می زنم ، قاه قاه )

امروز اطلاعات پایه Server رو تکمیل کردم ، ظهری که اومدم خونه قبل از اینکه برم باز سر کار زنگیدم به این مهندسه که برامون کابل کشی کرده و گفتم با خودش کابل بیاره ، آخه کم بود ...

نامرد رفتم و چندین ساعت نشستم اما نیومد ، اعصابم بهم ریخت ...

وای ، دارم آتیش می گیرم !

امشب تنهام توی خونه ، می خواستم برم خونه یکی اما شانس بد نمی دونم شاید قسمت نبود ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد