خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

امروز چه روزی بود ...

سانس اول : از صبح که رفتم درگیر بودم !

اول که کلاً ترس داشتم واسه عشقم ، امروز قرار بود آزمون بده ، بعد خراب شدن خط های ایرانسل ، بعد قطع شدن اینترنت سرور شرکت ها ، بعدش قطعی دفاتر شهر شرکت ها ، بعد اون ...

از این قسمتش خیلی بدم میاد ، صبح دنبال کار این ملّت از خدا بی خبر باش ، بیان صاف تو صورتت بگن تو چرا اینقدر سیستما رو می فرستی واسه درست کردن منم دیگه داغ کردم گفتم به جهنم که نبرین ، انگار مالِ منه ، کار خودتونه به من چه ...

امروز خیلی ناراحت شدم ، واسم گرون تموم شد این حرفشون !

1 ساله دارم چرت و پرت هائی که یه مشت آدم بی شعور می گن رو تحمل می کنم اما امروز دیگه طاقت نیاوردم ؛ اما چون قول دادم می رم سیستم شرکت رو راه می ندازم ، چون شرکت مال کسیه که من حتی اگه جون بخواد بهش می دم ، چون ارزشش رو داره ...

الان عشقم آنلاین شد ، باهاش کمی چت کردم و حالم بهتر از اون چیزیه که فکر می کردم !

سانس دوم : امشب یه کاری برنامه ریزی کردیم که متاسفانه به دلایل نامعلوم تیرمون به سنگ خورد ( عجب کیفی داد اما حیف که عملی نشد )

امشب یه مقدار گیجم ، نمی دونم چرا ولی خوشحالم هستم ...

راستی بهتون توصیه می کنم سیگار نکشین ، جدی می گم ...

نظرات 2 + ارسال نظر
کرم خبیث شنبه 19 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:50

سلام آیا؟
چطوری؟

سلام کرم خبث
من خوبم ، تو چطوری ؟!
خوبی ؟!

خنکای پایان خاطرات سه‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:10

کل مطلبت به کنار

این پیام بهداشتی که دادی منو کشته!

خواهش می شود :D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد