خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

ببخشید ببخشید ...

من ازتون معذرت می خوام ! یه چند روزیه از صبح می رم تا 11 شب سر کارم و درگیر ، وقتی هم که میام خونه می شینم ویندوز سیستم عوض می کنم و ویندوز رو آماده می کنم واسه نرم افزار فروش بلیط و صدور صورت وضعیت . اینقده کار می کنم کسی نیست بگه دستت درد نکنه یا یه پولی بهمون بده خدائی ...

دیشب بود فک کنم رفتم مأموریت ، ساعتش رو دقیقاً یادم نیست اما مطمئنم تازه غروب شده بود و هوا تاریک . هماهنگ کردیم و منم سریع رفتم و برگشتم . جاتون خالی بهمون کیک و آبمیوه هم دادن ، می خواستن واسه شام هم نگهمون دارن که ... .

توی جاده ، نزدیکی های شهرمون بودم که گوشیم زنگ زد و فهمیدم بله ، باز یکی از شرکت ها وسط کار سیستمش داغون شده ( بدبختی من که یکی دو تا نیست ) . خودمو با سرعت رسوندم پایانه و تا ساعت 11 شب اونجا بودم ، سیستمشون رو هم بعد آوردم اینجا ویندوزش رو عوضیدم . در کل شب خوبی نبود ، اما صبحش نیم ساعت بیشتر خوابیدم ( اینش کیف داد )

امروز ساعت 5 هم رفتم یه شرکت دیگه و سیستمش رو راه اندازی کردم و شکر خدا مشکلش پیدا شد و تونستم راه بندازمش ...

پ.ن : نمی دونم چرا حرفم نمیاد ، چرا اینطوری شدم ؟! منی که لااقل 2 روزی یه بار آپ می کردم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
کرم خبیث چهارشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 00:19

خسته نباشی.خدا قوت

قربانِ شومااااااااااااااااااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد