خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

واپسین سخنان کوروش کبیر

حال که مرگ من فرا رسیده است ، ایران مقتدرترین کشور آسیا به دست شما می سپارم . من به خاطر ندارم در هیچ جهادی برای عزّت و سربلندی ایران زمین مغلوب شده باشم . جمله آرزوهایم برآورده شد و سیر زمان پیوسته به کام من بود ، ولی در تمام مراحل زندگی از شکست و ضعف در هراس بودم و هیچگاه مغرور نشدم و خودپسندی را هرگز به خود راه ندادم . در پیروزی های بزرگ هیچگاه پای از دایره اعتدال بیرون ننهادم و حتی شادمانی بی جهت ننمودم . حال که آخرین لحظات زندگی را سپری می کنم خود را بسی خوشبخت و سعادتمند می دانم زیرا فرزندانم همگی عاقل و نیرومند هستند و وطنم ایران از همه جهت مقتدر و باشکوه است ؛ آیندگان از من و کشورم به نیکی یاد خواهند کرد . آیا با چنین موفقیت هائی نباید با خیالی آسوده چشم از جهان فرو بندم ؟!

ای پسران عزیزم من هر دوی شما را به خدا و سرزمینم را به شما می سپارم و از شما تقاضا دارم اگر می خواهید که رضای خاطر من فراهم گردد ، دست اتحاد و یاری به یکدیگر دهید تا پیوسته روح و روان من از شما شاد باشد .

هرگز پای از دایره درستی و خدمت بیرون نگذارید ؛ اگر کار های شما پیوسته در راه عدالت و مهرورزی باشد دیری نمی انجامد که ارزش شما در میان مردم گسترش می یابد و قدرت شما روز به روز افزون تر می شود ، ولی اگر چنین نکنید روز به روز ضعیف تر می شوید و به پایان حکومت خور نیز نزدیک خواهید شد ؛ از تاریخ درس بگیرید و بر سرگذشت دیگران بیاندیشید ؛ در آینه گذشتگان پدران و فرزندانی بودند که اتحاد و مهرورزی را از زندگی خود دور نکردند ؛ پس از آن ها درس بگیرید ؛ نفاق در میان خانواده پادشاه بدون شک سلطنت و کشور را متزلزل می کند و طلم و ستم ، دشمنی و کینه را ایجاد می کند . همیشه از کسانی عبرت بگیرید که در زندگی سرافراز بودند و پای از راه عدالت و نیکی بیرون ننهادند .

فرزندان من ، پس از مرگ بدنم را در طلا و نقره و یا امثال آن نپوشانید ؛ زودتر آن را در آغوش خاک کشورم بسپارید ، زیرا که مهد همه نیکی ها ، ثروت ها و زیبائیهاست . من عمر خویش را در یاری به مردم سپری نمودم ؛ نیکی به دیگران در من خوشدلی و آسایش فراهم می ساخت که این امر برایم از همه لذت های زندگی بالاتر بود .

اکنون حس می کنم که روحم آهسته آهسته از بدنم دور می شود و بسی سبک شده ام ؛ این راهی است که همه شما نیز خواهید رفت ؛ اگر از میان شما کسی می خواد دستم را لمس کند و فروغ چشمانم را ببیند نزدیک شوید ؛ زیرا پس از مرگ راضی نخواهم بود دور من گرد آئید ؛ حتی به شما فرزندانم نیز اجازه نمی دهم بدن بی روحم را نظاره کنیدوآه بکشید ؛ پس از مرگم من همه مردم ایران را برای شرکت در سر مزارم که پیکر بی جانم در آن خاک شده است فرا خوانید و از همگی پذیرائی نمائید ؛ از هر شهری که آمدند بگذارید با رسومات و فرهنگ خودشان مراسم را اجرا کنند ؛زیرا با این کار روح من در سرای ابدی بس شادمان و سربلند می شود ؛ اینک برای آخرین بار می گویم که بهترین ضربتی که به دشمنان می تونید وارد کنید این است که :

" با دوستان خود با مدارا و نیکی رفتار کنید "

" Now this the end of my life . When I die , U should know that I " ve achived prosperity . Because of my benevolence , my friends are prosperous while my enemies are humiliated . Before I was born , my fatherland eas an unknown province of Asia , but now that I leaving this world , it is the queen ofAsia . I spent all my life , as I wanted To , I have never fallen extremely happy or proud . Now , that is the end of my life , I am happy to see U alive . I am also so glad to see my friends and fatherland prosperous . U should always remember that in our fatherland , not only dows the younger person should respect the older one in any aspect such as walking, sitting and talking My children , since childhood . U has learned torespect the old man as U expects the younger person to respect U . My son kambugieh do not forget that the maintenance of the region is not yo have the scepter but the faithful friends are the most onfident and the realest preservers of the region and it is not easy to make friends with these true people , because the trust is the result of goodness .

God is the preserverof this  fixed and unchanged order of the world , which its greatness is beyond the any expression .

Do not commit a crime , which is against the law ( justice ) . My children ( sons ) , when I die , do not put my corpse into gold .

Burry it as soon as possible . There is nothing better than the soil , because the person connected to a substance , which me because , from now beautiful matters . Tell the Pars and my alley not to gather round my grave but congratulate me because , from now on ward , I will live peacefully and be away from the sins .

Give gifts to all the people who are present at my burial ceremony before their going because when a prosperous person is going to be buried , this action shuld be done .

Do not forget my last advice :

" IF U WANT TO OVERCOME THE ENEMY , YOU SHOULD TRY TO TREAT FRIENDS KINDLY AND WELL "

پ.ن اول : این مطلب رو من نزدیک به 20 سالم که بود ، روی یه بروشور بزرگ که توی سفری که به شیراز و پاسارگاد داشتیم دیدم و خودم دوباره تایپش کردم و الان برای شما می زارمش ...

پ.ن دوم : واستون عجیبه که من جدیداً خیلی از ایران بزرگ و باستان و کوروش کبیر و ... می زارم توی بلاگم ؟ من از خیلی قدیم به ایران باستان ، زرتشت و ... علاقه داشتم اما مدتیه که خیلی شدید شده و دوس دارم در مورد ایرانی ، آریائی و بزرگی خودمون بیشتر بدونم و پیگیرشم ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد