خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

بالاخره اتفاق افتاد ...

یادتونه بهتون گفتم با این مدیر عاملا  شرکت ها مشکل دارم ؟! امروز خودشو نشون داد و منم به همراه دبیر انجمن پا از اونجا کشیدیم بیرون و اومدیم خونه !

راستش رو بخواین نمی دونم دقیقاً باید چه تصمیم گرفته بشه چون نمی تونم بشم یه قطب مخالف در صورت برگشت دبیر به انجمن باشم ؛ یه جوری باید همراه هم باشیم ! روز اول هم گفته بودم در صورتی اونجا می مونم که دبیر هم باشه و وقتی دبیر رفت منم می رم ...

خب دیگه امروز اومدیم بیرون و من صبر می کنم چند روزی و تصمیم جدید می گیرم ؛ یا می رم با یه شرکت جدید قرارداد می بندم و نمایندگی خودم رو از تهران نگه می دارم یا اینکه بر می گردم دوباره همونجا ...

پ.ن اول : دعا کنین این تصمیم بهترین تصمیم باشه ...

پ.ن دوم : تا وقتی می دونم پرستو پشتیبان منه مشکلی ندارم ...

نظرات 1 + ارسال نظر
ماریه شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:40 http://100khat.blogfa.com

پشتیبان داشتن خیلی خوبه...اونم پرستو...بعدشم کاره تو که بدتر از کاره منه روزه میگیری نماز نمیخونی:دی اخه خیلی از دوستای منو ایکس باهم یکی اند.ولی خوب من از راننده تاکسی پررو تر بودم چون تعارفشو جدی گرفتم

نه عزیزم اعتقادی که من دارم به فامیلام و خانواده خودمون نمی خوره !
من واسه خودم روزه می گیرم نه به خاطر مامان و بابام ...
شاید از خونه اومدم بیرون و ازدواج کردم ، روزه نگیرم ... شایدم بگیرم ...
من کلاً نماز نمی خونم :D
ااا ؟ پس اینطوریه ؟ خب دوستات رو جدا کن :)):D
نه خوب کاری کردی پولشو ندادی :D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد