پرده اول ( مریض شدم ) : امروز روز اول سرما خوردگی منه ؛ متاسفانه خیلی بد شروع شد چون واقعاً امروز دیگه با اینکه روزه هم بودم خیلی بهم سخت گذشت و داغون شدم ! هم گرمم بود و هم اینکه نمی خواستم روزه ی ای رو که داشتم بشکنم واسه همین کمی بهم سخت گذشت . راستش جریان مریض شدنم خنده داره کمی . مامان مریض بودن دیروز و سر سفره افطار یه لیوان رو ازش آب خوردن و گذاشتنش کنار گفتن کسی از این آب نخوره که من مریضم . منِ از همه جا بی خبر بدبخت دید سه تا لیوان اونجاست و یکیش رو برداشتم و شربت خوردم توش . یهو دیدم صدای مامان بلند شد که مگه من نگفتم کسی از این لیوان آب نخوره ؟! خب احمق من مریضم ... ! بلی ، بنده از این شانس خیلی خوب استفاده کردم و خوب خودم رو مریض کردم ... کمی لوضه هام هم کمی وروم کرده و باعث شده احساس کنم که یه چیزی توی گلوم اضافیه ... حالا اثرات بعدی رو که بعداً خواهیم دید و تجربه خواهیم کرد ...
پرده دوم ( پرستوی من کمی کسالت داره ) : پرستوی خوشگلم کمی کسالت داره که خیلی مهمتر از بیماری منه و واقعاً واسش نگرانم ! امروز داشت خودشو لوس می کردم واسم که بیخیال و اینا دیگه کمی دعواش کردم و اون طفلکی هم هیچی نگفت جز چشم . خیلی دلم سوخت کمی دعواش کردم اما خب نیاز بود آخه سر به هواست ! دعا کنین هر دومون بهتر بشیم ...
پرده سوم ( دختر عموی کوچیکم ) : متاسفانه دیشب دختر عموم یه تصادف خیلی کوچیک داشته ( چقدر کوچیک ؟ ) که منجر به شکستن پاش شده ! خیلی ناراحت شدم امروز که شنیدم و واقعاً دلم واسش سوخت . دختر کوچیک 14 ساله است و خیلی بین همه ی دخترای فامیل به من نزدیک تره و دختر با شعور و عاقلیه ! همیشه بابا و من تعریفشو می کنیم که خیلی فرق داره با همه حتی خانواده خودش ...
پرده چهارم ( ماه رمضون ) : دوستای من با ماه رمضون چطورین ؟ خوبین ؟ روزه هاتونو می گیرن ؟ پرستو رو من راستش اجازه نمی دم بگیره آخه کمی ضعیفه و قدرتش رو نداره کامل روزه بگیره اما خب جاش من می گیرم و اینا ... حتی با خدا شرط می بندم که روزه ی مثلاً فلان روزم رو که می خوام شروع کنم به نیت پرستو بگیرم ...
پرده پنجم ( فامیل های ما ) : راستش رو بخواین من فکر می کردم که دخترای فامیلمون پشت سرم حرف می زنن و از من به عنوان یه شخصی یاد می کنن که زیاد جالب نیست اما فکر نمی کردم در این حد و وسعت شدید ... . داشتم با همین دختر عموم که بالا گفتم صحبت می کردم و دیدم بله اینا خیلی از این آدمائی هستن که دوست دارن با خراب کردن من واسه خودشون پل بسازن و از من برن اون بالا ها اما نمی دونستن هر کاری کنن من که مث اونا نیستم ؛ خودشون با مخ می خوردن توی زمین که صداشون در نیاد ... فدای سرم و بهتر ... من که اهل تلافی نیستم و نمی خوام خودم رو با اونا توی یه مسیر و ارزش قرار بدم ! باید یه فرقی بین من و اونا باشه ...
واسه اون نوشت : الهی خوب بشی عزیزم ...
پ.ن : حالمم خوب نیست ... فردا امتحان دارم اما حس خوندن ندارم ...
الهی...بیچاره ۱۴سال که کوچیک نیس!خیلیم بزرگه
نخیرم کوچیکه :D
اصلا کوچیک نیست
سلام.
دیروز عجله داشتم بیام وبت نظر بذارم و ببندم برم خونه.اما کلی منتتظرشدم باز نکرد..بستم..واسه کرمولی نظر گذاشتم..
مطلبتم الان میخونم..
درود
اشکال نداره ؛ اما وب کرمولی از وب من واجبتره ؟! :D
من کرمولی رو می کشم :((
اول وب مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
هو چه خبره اینجا همه مریضن و حالشون خوب نیست؟!
به امید سلامتی هرچه زودتر تمامی نام برده ها....
راستی چه طرز فکر جالبی داری ها... نیت میکنی بجای اون روزه بگیری
خب مریض بودیم اما بهتریم :D
سپاسگزاریم :D
نمی دونم شاید درست نباشه این کار اما خب به خاطر اینکه پرستو کمی به خاطر جثه ی ضعیفش نمی تونه و توانائی روزه رو نداره من که می تونم به نیت اون می گیرم :D
peeeeeeeeeeeeeeeeeeeeekh :D aeein
کوفت پخ
زهر مار پخ ترسیدم روانی :D
اگه اینجور باشه خوب هر نفری می تونه به جای چند نفر به نیتشون بگیره
راستی امتحان چی داری؟
تموم شد کجائین آخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه :D
کاری نداره که روزه اگه بهتون سخت میگیره بهونه بگیرین مسافر این دنیا هستید روزه نگیرید هم اشکال نداره.شکسته حساب میشه..:دی
بهزاد ازین پخ ها تو وب من نیاری خطرناکم میزنم پتیخت میکنم..
آئین حالا نوبت تو:من گفتم اومدم وب تو باز نکرد رفتم وب کرمولی توروخدا کرمولی رو نکوش من مقصرم اون گناهی نداره...
اینم راه خوبیه :D
بهزاد دیوونس :D
کرمولی باید پتیخ پتیخ بشه :|