خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

به چشم دیدم ...

مدتیه که دارم خیلی وقت ها چیزائی رو می بینم و می شنوم که خیلی داره اذیتم می کنه و باعث شده خیلی توی فکر برم که آیا واقعیت زندگی و حقیقت این اتفاقات اینه یا نه بعضی ها کلاً اینطوری بار اومدن ...

نمونه زیاده ؛ چندتاش رو واستون مثال بزنم ؟ من احساس می کردم مردی که متاهل می شه ، در اصل متعهد می شه اما انگاری تمام افکارم اشتباه بود ! افراد زیادی رو می بینم که اطرافم هستن و دو نفر هم نزدیک خودم کار می کنن که ...! راستش نمی دونم واقعاً اینا وراجیشو می کنن یا اهلش هم هستن !

خیلی بدم میاد وقتی کسی که ازدواج می کنه دنبال تنوع طلبی می افته ؛ اینو داریم واسه زندگی ، بقیه باشن واسه عشق و حال ...! خب این حرف به نظرتون چیزی جز خیانت هست ؟! میان فلانی و فلانی رو به عنوان دوست خانوادگی معرفی می کنن اما از اونور با همون به اصطلاح دوست خانوادگی خوش گذرونی هاشون رو انجام می دن !

یا نمونه کاملاً روشن امروز صبح ! همکارم با اینکه زن داره ، دوست دختر قدیمش رو 3 هفته پیش توی خیابون دیده بوده ، شمارشو ازش گرفته و امروز جلوی من بهش زنگ می زده و چاپلوسی و ... و در آخر هم می گه خب خوبه دیگه ... این هفته ی ما هم جور شد ...

بیچاره زنت چی ؟ حرف خیلی خیلی بدیه اما نکنه زنش هم ...! دوست ندارم بهش فکر کنم ...

یا اون همکار دیگم که واسه همه جانماز آب می کشه و صبح تا شب به قول خودش تسبیح دستشه و ذکر می گه و ...! اون طوری که من می بینمش هیشکی نمی بینه ! بهش وقتی هم که می گم با مسخره بازی و مثلاً بچه خر کردن می گه آقا بیخیال این روزا واسه همه هست شما رو هم خواهیم دید ... بعدشم من چیزی نگفتم فقط گفتم پائین تنه ی فلان دختر اینطوریه و بالا تنش اینطوری و ... . خب به نظرتون اینا چیزی جز هیز بازی نیست ؟! چیزی جز نامردی به همسر نیست ؟ بیچاره زنش رو مقداری می شناسم ، چقدر زن خوب و متینیه ... ! خب واست چی کم گذاشته ؟ 3 تا بچه انداختی توی بغلش بازم دنبال خوش گذرونی خودتی ؟ این رسمشه با معرفت ؟! اینه مرام و تعهدی که شما روز اول به همسرتون دادین ؟ مگه دوسش ندارین ؟ چقدر به پاتون نشسته توی بدبختی و بی پولی و عصبانیت و فحش و فحش کاریتون ؟!

جریان چیه ؟ همه ی مردا بعد ازدواج اینطوری می شن ؟ یا درصدی از اونا اینطوری ان ؟ من به خدا سر در نمیارم اما من چند نمونه رو دیدم که اینطوری ان ! البته خوب هم دیدم که عاشق همسرشون هستن و دنبال این کثافت کاریا و ... نیستن !

می دونین به من چی می گن ؟ می گن تو رو هم می بینیم ، تو روزگار ما رو نکشیدی ، نمی فهمی چی می گیم ! تو تو کار متاهلا دخالت نکن و ...

خدایا من چطوری ام ؟ اگه قراره اینطوری بشم از سگ پست ترم ، زندگیمو نابود کن ! تا الان نه دست به دختری زدم ، نه دنبال کسی افتادم که مخشو بزنم ، نه دنبال کثافت کاری بودم ! هر چی که بودم توی خودم بودم و دنبال کسی نافتادم ! خدایا تا الان خودمو صاف و ساده نگه نداشتم که بیام بعد از اینکه دارم واسه پرستوم از جونمم حتی می گزرم و همه ی کارامو می کنم که به محبتش برسم ، دو روز دیگه اینطوری بشم ! من نمی خوام و نمی شم ! نمی خوام بشم ، پرستوی من چه گناهی کرده ؟ دختر به این درستی و خوبی که اونم مث من دستش باز بوده واسه هر کاری اما همیشه حرمتش رو نگه داشته ، چرا ؟ ما اینطوری نمی شیم ! ما بهم تعهد اخلاقی داریم ، تعهد محبت داریم ، تعهد صداقت و پاکی داریم پس ما رو از هر گزند و کثافتی دور نگهمون دار ... چرا ما تنها ، هر کسی رو که واقعاً آدم درستکاریه ...

ای خدا وقتی این حرکات رو می بینم ، از اینکه هم جنس اونام خجالت می کشم ! هر کسی اومد جلوی من حرف فلان و فلان و فلان رو زد فقط به روش خندیدم و رفتم ! قربونت برم به خدا نمی خوام از قماش اینا باشم ! من رو سوا کن ، به خدا سخته ...

بیا ، همکارم الان از سر نماز اومده اما وایسین دو دقیقه نگذره باز شروع می کنه حرفاش رو به زدن که فلان قناری ( دختر ) ، دختر دائی ( ناموس یکی دیگه ) ، به چشم خواهر برادری ( یه بدبختی که داره با چشاش می خوردش ) و ... چطوری ان ...

خدایا نمازتو نمی خونم ، قرآنتو نمی خونم ، فقط می گم خدایا من رو از بدی دور کن و نذار خراب بشم ! پرستو این رو در من دیده که باهام مونده ، خدایا خرابم نکن ...

پ.ن اول : دوستان عزیزم ، ازتون عذر می خوام که اینقدر صریح و رُک حرف هام رو نوشتم ! باور کنین روی دلم مونده بود ...

پ.ن دوم : دیدین ؟ بازم این دو تا چشمشون به دختر افتاد خدا رو فراموش کردن ؟ نگفتم ...

پ.ن سوم : من دم از پاکی زدم که پاکم ؟ من به قبر هفت جد و آبادم خندیدم که که گفتم که آدم پاکی هستم ! من آدم عوضی آشغالی هستم اما همیشه یادم هست که اگه من هر کاری می خواستم بکنم ، مطمئن باشین خدا هم همونطوری یکی رو می نداخت به جونم که کیف کنم ... یه آدم هزار جائه ...

پرستو نوشت اول : عزیز دلم ؛ اون شب با تموم ناراحتیت بهت قول دادم ! الان بازم می گم من کسی نیستم که بخوام اذیتت کنم یا بخوام ناراحتت کنم ! تموم این مدت اگه خطائی از من دیدی بگو ! اگه ارزشش رو ندارم و می بینی مث بعضی آدمای کثیفم ترکم کن ...

پرستو نوشت دوم : ... بیخیال ...

..............................

پیوست : این یک پیامی از سحر خانوم ( دوست بلاگی منه ) که در مورد این نوشته های منه ! خودشون در خواست کردن که این رو این پائین بنویسم . اما نکته ای رو که می خوام بگم اینه که ، در پی نوشتن این متن در بلاگم ممکنه برای من اتفاقی بی افته که پرستو نظرش در مورد من هم تغییر کنه ! راستش اولش نمی خواستم این متن رو بزارم اینجا ، ترسیدم نکنه پرستو بخواد از من جدا بشه اما بعدش به این فکر کردم که بهترین کار اینه که واقعیت رو بگم و بزارم پرستوی عزیزم خودش تصمیم بگیره ! به قول خودش اگه فکر می کنه من با بقیه فرق دارم ، اگر تونسته باشم متقاعدش کردم که واقعاً من اینطوری نیستم پس باهام می مونه و اگر نه ... . همه ی این افکار رو می زارم دست خودش تصمیمش رو بگیره ! من همینم که تا الان دیده و بهش قول دادم که اینطوری بمونم و همیشه بهش وفادار باشم ... . خب بریم سراغ نوشته سحر خانوم :

نکته : ازد ( ازدواج )

سلام آئین.

آره واقعا دنیای کثیفیه..منم خیلی وقته تو اینجور موضوعات فکرمیکنم که چرا واقعا زنشونو دوست ندارندو دنبال دختر مجرد میرن؟یه بار پسرعموم که مجرده و ۳۵سالشه به یکی از همشهریامون که ادعا میکرد اینجوری گفت تصور کن که الان که زنتو تنها گذاشتی اومدی اینجا ور میزنی زنت با یکی دیگه باشه.چنان عصبانی شد از پسرعموم که نگو..میگه چطور شما هرچی دوست دارید گند بزنید ولی دوست دارید زنتون فرشته بمونه؟؟هرچی تو باشی از یه سمت دیگه بهت میخوره..

یا دوروز پیش با دوست جدیدم میگشتیم درمورد دوست متاهلش گفت که معشوقه داره گفتم چرا ؟زنشو دوست نداره؟گفت نه از روی علاقه نبود.چرا؟ پول پدرزن..زنش چه گناهی داشت؟

گفتم توهم ازد کنی همینجوری میشی؟گفت اگه عاشق نشم ازد نمیکنم.اگرم ازد کنم اینکارا رو نمیکنم.گفتم پس همه ی اینا که خیانت میکنند بدون علاقه ازد کردند؟گفت خب مردم کلی دلیل دارند گفتم دلیلشونو بذارند جلو زنشون طلاق بگیرند چرا خیانت؟؟

واقعا خیانت چه طعمی داره؟مزش چه جوریه؟چاشنی عذاب وجدان نداره؟

آئین من میترسم ازد کنم.

مادرم خیلی رو ما اصرار داره ازد کنیم اما از دنیای الان خبر نداره.فکر میکنه همین که طرف چشم پاک باشه مسلمون باشه و بتونه به زندگیش رسیدگی کنه کافیه.اما کجاست همچین فرشته ای؟؟همینم باشه جور دیگه یه ریگی خواهد داشت آدم که فرشته نمیشه!! من تو دنیای بیرون دارم میبینم که گرگ به گرگ رحم نمیکنه.

همه طرفشونو واسه یه چیز میخوان اگه باج ندیم میگن املی.باج بدیم استفادشونو میکنند بعد میگن فاسدی..میگم چرا بعضی دخترا اجازه میدن ازشون همچین استفاده ای بشه؟؟من فکر میکنم نیابد بهشون چیزیو بدیم که میخوان!!فهمیدم مردای قدیم فقط واسه یه چیز ازد میکردند.الان که اون هدف بدون ازد فراهم میشه می خوان مجرد بمونند.خب ازد کنید.از رو علاقه وچشم باز زندگی کنید باهم جور نبودید؟جدا شید.چه اشکالی داره؟؟بهتر از این فساد نکبتیه..مثلا دارند غربی میشن.بدبختا نیمه غربی اند. میتونند تو کشور اسلامی در ملا عام همدیگه رو ببوسند؟خب فرهنگ غربیتون رو نشون بدید دیگه مثل غربیا تو خیابون همدیگه رو ببوسین..چیه؟مردم چپ نگاتون میکنند؟خب احمق تو چنین فرهنگی ازین غلطا میکنند؟یا طاغوت رو تغییر بدین یا خودتون کفه ی مرگتون اسلامی بمونید..

آئین ازین جامعه ی دورو بدم میاد.چه مردمی پیدا میشن به خدا..کاش مامانم دیدش امروزی بودو میفهمید ما چی میکشیم..حتی وقتی با افراد ۳۰ یا ۳۵ ساله به بحث گذروندم همون افکارو داره..خب بی خود نیست مجرد موندن.نخواستند خیانت کنند یا پابند گرفتاریه زندگی و اقتصاد بشن..

کاش یه مشت و مالی به اون همکارات میدادی..

(( اینو داریم واسه زندگی ، بقیه باشن واسه عشق و حال ))خوبه زنشونم همچین تصوری میداشت..

آئین اگه دوست داشتی حرفای منو پائین پستت آپ کن..خیلی برای این اعتقادم ارزش قائلم
خدایا نذار منم مثل اونا بشم

زن مانند شیشۀ ظریف و شکستنی است . هرگز توانایی مقاومت او را نیازمایید . زیرا ممکن است شیشه ناگهان بشکند

وقتی زندگی بخواهد کسی را فاسد کند آنچه را که او آرزویش را دارد در اختیارش قرار می دهد..

نظرات 3 + ارسال نظر
سحر پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:24 http://www.majarahaye2girl.blogfa.com

سلام آئین مرسی لطف داری..
الان آنلاینی؟؟

درود سحر خانوم ، خوبین ؟
من الان آنلاینم :D

behzad جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 19:14

aaaaaaaaaaaaaaa che inja falsefi shode :o
manam zan mikham :">

be donbale case monaseb hastim :-"

komakam konid :(((

نه عزیزم فلسفی نشده ! این واقعیتی بوده که به چشمم دیدم و واقعاً ناراحتم کرد و خیلی متاثر کننده بود ...
زن می خوای ؟ می خوای به پرستو بگم یه دختر خوب واست پیدا کنه ؟!
منم آشنا زیاد دارم :D

ماریه یکشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 14:26 http://100khat.blogfa.com

جواب اولانتون اینه که یادم رفت از پسر عموم بنویسم ببخشید
جواب دومنتون اینه که چون همیمجوری حال کردم فینگیلیشی تایپ کنم
جواب سومنتون اینه که بله جاش خیلی خیلی خیلی خالی بود...
جواب چهارم اینه که مغزم نمیکشه حدس بزنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد