خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

توی حیطه کار ...

می دونین اتفاقائی که واسه من می افته خیلی جالبه ! چرا نمی شه من یه روز عین بچه ی آدم برم سر کار ؟ این بیچاره کرمولی ( کرم خبیث دوستم ) می گفت رامین در آینده با همکاراش خوب می شه و فلان و اینا ! اما کوش ؟! چرا اینطوری شده پس ؟ نکنه این اتفاقائی که واسه منم می افته مث اینه که می گن : « بعد از هر سختی آسانیست » ؟! هان ؟ یعنی امکانش هست ؟!
راستش توی این مدت گذشته اتفاقای زیادی افتاد که همش که نه هیچیش به نفع من نبود و بدتر باعث افروخته شدن و ناراحتی من می شد ! نمی دونستم باید چیکار کنم و حتی از سر کارم زدم بیرون و دیگه نمی خواستم برم بیرون ...
راستش یه راهی پیدا کردم که بتونم نرم افزار شرکت ها رو که به صورت سرور داده می شه ، دوباره خودم نصبش کنم و نیازی نباشه بفرستم تهران ! خب یه حقیقته ، چرا کاری رو که خودم می تونم انجامش بدم بفرستم دست یه فرد دیگه که پولش رو اون بزنه به جیب ؟ مگه من همین کار رو اینجا انجام نمی دم ؟! پس می بینین حق خودمه که این پول رو بگیرم ؟
شانس بد یه روز به من زنگ زدن که سرور شرکت بالا نمیاد . منم با عجله خودم رو رسوندم پاش و کارای ابتدائی رو انجام دادم و بعد از 5 دقیقه متوجه شدم کلاً سرور بالا نمیاد که بخواد نرم افزار شرکتشون باز بشه ! هیچی آستین زدم بالا و متوجه شدم فایل های اجرائی ویندوز سرور کاملاً از بین رفته ( دلیلش رو نمی دونستم ) . تمام تلاشم رو کردم که بتونم سیستم رو بالا بیارم اما متاسفانه ...! هیچی دیگه ، سریع هارد اول رو باز کردم و هارد دوم رو جایگزین کردم ! به این خیال که Backup روی هارد دوم هست و می تونم اطلاعات رو بر گردونم . وقتی رفتم برای برگردوندن اطلاعات متوجه شدم 10 روز پیش هارد دوم از کار ایستاده و کابلش قطع شده و پشتیبان گیری انجام نمی شده ! اینقدر داغ کردم که دلم می خواست سیستم رو بکوبونم تو سر مدیرعامل شرکت و پسرش ! ( چرا پسرش ؟! راستش 10 روز قبل پسرش اومده بود از من رمز امنیتی سرور رو می خواست که بتونه سیستم رو به صورت بیسیم شبکه کنه و من مخالفت کردم ! رفته بود تمام وسایل رو بهم ریخته بود و درب سرور رو هم باز کرده بود ) . هیچی بهشون گفتم فعلاً با این کار کنین اما حواستون باشه اطلاعات 10 روز قبلتون نیست ! تا تونستم به اینا بفهونم که اطلاعات نیست به چه دلیلی پیر شدم خدائی ! هیچی سریع هارد رو بردم خونه و نرم افزار رو از همون طریقی که گفتم بهتون نصب کردم و براشون سریع آوردم ( فک کنم 2 یا 3 ساعته ) ! وقتی آوردم فهمیدم هارد دومشون هم از کار افتاد و تمام سرورشون خوابید . خدا رو شکر که هارد اولشون رو درست کرده بودم ! سریع هارد رو جایگزین کردم و هارد دومشون رو باز کردم و بردم نرم افزار رو روی سیستم ریختم و بعد از چند روز آوردم و جایگزین کردم . وقتی دیدم خدائی واسم زحمت داشت و نصب نرم افزار هزینه نصبش نزدیک 60000 تومان می شد ، براش فاکتور کردم و بردم و با تمام هزینه ها نزدیک به 150000 تومان می شد . نمی دونین مرتیکه اومد بالا توی دفتر کار و که چرا من پول بدم و این چرت و پرتا ! من کمی بحث کردم و گفتم بره پائین . بعد از چند دقیقه دیدم یه شماره از تهران زنگ زد بهم و فهمیدم مهندس ت.ص بود ! می دونین مدیر عامل شرکت رفته بود بهش گفته بود آئین هارد های سیستم من رو سوزونده و روش نرم افزار ریخته و گفته اینقدر پول ! دلم می خواست برم پائین با مشت بکوبم توی صورتش که عینکش به صورتش بشه لنز ! مرتیکه احمق ، خب نمی فهمی همینه دیگه ! هیچی منم زدم از دفتر بیرون و گفتم که اینا دیگه ارزش کار کردن ندارن اما ... خب به خاطر حرف های بابام برگشتم سر کار و حرفی نزدم و دیگه بحثی هم نکردم ! یا یارو اومده به خاطر 15000 تومان به خدا قسم ، اومده می گه آئین چرا اینجا حقوق می گیره ! آخه مرتیکه بی شرف ، برگردوندن اطلاعات و نصب نرم افزاری که خودتون بهم ریختینش واسه من وقت گیره و هزینه داره ، خب بی خود کردی خرابش کردی ! غیر اینه ؟!
قرار بود که بابا برن و توی جلسه هیئت مدیره در مورد این وضعیت من صحبت کنن و این چیزا اما خب رئیس اومد و گفت حقشه و باید بقیه رو توجیح کنین و متوجه بشن که این قضیه کاملاً فرق داره !
نمی دونین چه اوضاع بدی دارم بعضی اوقات که اینقدر دلم می خواد سرم رو بکوبم توی دیوار ! اعصاب واسه من نگذاشتن ! سر صبح به خدا اگه دروغ بگم ، خدائی خوابم میاد و با هزار زحمت خودمو بیدار می کنم که بیام سر کار یهو نرفته سر کار دارم از دور میام ، صدا می زنن که آئین بیا اینجا که مثلاً سر سیستممون کجه یا تهش ! دلم می خواد سرشون رو بگیرم بکنم توی مانیتور سیستمشون که اینقدر بی خودی من رو صدا نکنن و اعصاب من رو بهم نریزن !
چند روز پیاپی درگیر اتصال یه دفتر فروش به سرور بودم ! یه دفعه رفتم سیستمشون کلاً خراب بود و بالا نمی اومد ؛ دفعه بعدش که رفتم می بینم اینترنتش قطعه ! ای بابا اینا رو خب چرا درست نمی کنین و بعد خبرم نمی کنین ؟! اولاً اینترنت به من ربطی نداره و مربوط به شخص دیگه ایه که باید به اون بگین بیاد درستش کنه ! ( حالا نزدیک خدا بدهی دارن به همون یارو ) . نمی دونین تا این رو وصل کردم به پایانه مرکزی چه دردسرائی کشیدم خدائی !
چند روز پیش هم اومدن تمام رمز های امنیتی یک شرکت رو از من گرفتن و منم با کمال میل بهشون دادم ! همین الان پیگیر شدم ببینم وصل شده یا نه اما می بینم بعد از گذشت دو روز هنوز نتونستن اینترنتش رو وصل کنن ! تا ببینیم این پسر آقای ا.س می تونه با مدرک کامپیوتری که داره کار این شرکت رو راه بندازه یا باز دوباره می فرستنش پیش خودم !
راستش بعضی وقت ها شیطونه می ره توی جلدم که بیخیال وصل شو به سرور ، چند تا فایل رو حذف کن ازشون یه پول گنده جدا کن تا بفهم دنیا دست کیه ! اما به خدا من خیلی رو پولی که می خورم و دارم بدست میارم حساسم و پول حروم دوست ندارم بیاد توی زندگیم . دلم می خواد راضی باشم خودم وقتی پولی دستم می رسه ...
آهان راستی یه خبری هم از آقای ع.ن بهتون بدم که ببینین این مرد چقدر باهوشه ( برعکس ) ! رفته به یکی از متصدی هاش گفته برین بگین آئین بیاد کارش دارم واسه اینترنت ! رفتم می بینم یه یارو وایساده پای سرورش و داره مودم تنظیم می کنه ! رفتم می بینیم می گه که واسه فروش آنلاین مشکل دارم و توی سایت تنظیم نمی شه ! از یارو پرسیدم اینترنتی که دارین از کجاست ؟! می گه شاتل ! بعد گفتم IP Valid Static هستش دیگه ؟! یارو گفت نه ؛ مگه باید IP Valid باشه ؟! خندیدم و گفتم وقتی این سرویس رو دادین بیاید سراغ من ...! رفته بود از این اینترنت های 18000 تومانی واسه سرورش خریده بود که مثلاً فک کرده بود خیلی زرنگه و ما بهش اینترنت انداختیم ! الان معلوم نیست ماهیانه به شاتل چقدر قراره بده برای همین سرویسش . آخرین قیمت که می گفتن نزدیک به 80000 تومان در صورتی که شرکتی که ما معرفی کرده بودیم ، 45000 تومان می گرفت ماهیانه اونم قسطی ...
پ.ن : ببخشید فکر کنم چند جائی خیلی بی ادبی کردم ! به بزرگواریتون ببخشید ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد