خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

...

یکی هست که هنوز تو تموم دنیاشی ... تو خودش زندونیه اگه نباشی
حالا این گوشه تنها یاد وقتی می افتم ... دوست داشتم و هرگز نمی گفتم
من با خیالت خوشم ... رویاهامو می کشم
داره دلم بی تو توی سینه واسه دلت پر می زنه ... نه نمی ارزه بی تو بمونم روزای آخر منه
واسه یه لحظه با تو بودنم حاضرم حتی بمیرم ... از خدا من فقط اینو می خوام بازم دستاتو بگیرم
باز دوباره خیال تو منو دیوونه کرده ... کاش که یکی بیاد بگه عشق من بر می گرده
خیلی وقته تو دلم کسی جائی نداره ... مث اون روزی که تو رفتی داره بارون می باره
تو رو کم دارم این روزا ... داره دیر می شه بیا
داره دلم بی تو توی سینه واسه دلت پر می زنه ... نه نمی ارزه بی تو بمونم روزای آخر منه
واسه یه لحظه با تو بودنم حاضرم حتی بمیرم ... از خدا من فقط اینو می خوام بازم دستاتو بگیرم
نظرات 2 + ارسال نظر
کپل بانو شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:01 http://takhchar.blogfa.com

میگذره.

دارم می گذرونم ...
یه تصمیمی گرفتم اما نمی دونم آینده اش چطوریه ...

سورنا چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 18:20

یا لطیف!

اآخی...این خرسه...غمگین ترین عکسیه که تا حالا دیدم...

خرس چیه ؟ :D
منم :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد