خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

بشکن ...

آره ... بشکن اون دلی رو که به خاطر تو می تپه !

شکستن ساده است ... اما دشوار نگه داشتن اون قلبه که برای تو زندگی می کنه !

بشکن ، اما مطمئنی که تو سالم می مونی ؟! بشکن ... من تاوانش رو می دم ...


از این دلواپسی سیرم ... دارم از یاد تو می رم
شبی تو کُنج تنهائی ... از این فاصله می میرم
هزار و یک شب بی تو ... کنار تو به سر کردم
به امیدی که با عشقم به دنیای تو بر گردم
چه ساده با نگاه تو به دام عشق افتادم ... نفهمیدم چرا آخر به این بی راهه تن دادم
تو در فکر جدائی و من اما در پی موندن ... چه سخته بی نگاهش خوندن

باز هم بشکن ؛ حق من شکسته ، شکستن واسه اینکه احساسم به تو یه دنیاست ...

شکستی ؟ آفرین ... می سپارمت به دست سرنوشتی که من رو مقابل خیلی چیز ها قرار داد ... که یکیش عاشق شدن بود ...

یه روز می فهمی حرفامو ... می فهمی ...

نظرات 1 + ارسال نظر
خانوم گل دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:03

اوووهوم.....میدونم!!

... هیچی واسه گفتن نیست ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد