خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

شعر کُردی ...

وای که زبون کُردی رو چقدر دوس دارم

شعر زیر به زبون کُردی و زیرش ترجمه فارسیشه

حتماً بخونین خیلی خوشگله ...

( متن کُردی )

ده ستت بده به ده ستم دڵم به تۆوه گه رمه

ئه وینی تۆ هه تایی خولیایی مێشک و سه رمه
تۆکێی ؟ که من گه ره کمه دڵه که ی خۆم بده م پێت
تۆکێی که من عیشقی تۆم ؛ من بۆتۆ وتۆ بۆمن شێت
دڵم به هه ست و سۆزو به شیعره کانم خۆشه
تا که ی خوت وه ده ر ناخه ی هه ستی من بێ تۆ بۆشه
 تو خوا وه ره ده رکه وه ئه ی ئه ستێره ی سووه یلم
دڵی شه یدام به تاسه ت خۆیشم له دووریت که یلم

( ترجمه فارسی )

دستتو بده به دستم که به واسطه تو دلم گرم می شه
عشق تو جاودانه و آرزو و فکر تو سرمه
تو  کی هستی که من می خوام قلبمو بهت تقدیم کنم
تویی که من عشقتم و من هنوز نمی شناسمت و قراره دیوونه هم بشیم
من دلمو به احساس و سوز و شعرهایم خوش کرده ام
تا کی رخ نمایان نمی کنی ؟ احساس من بی تو خالیه
ترا خدا رخ بنما ای ستاره سهیلم
دل عاشقم منتظرته و من همیشه غصه دوریتو می خورم

منبع : کاردۆک(ی)عاشق

چرا اینطوری شدم ؟!

چرا اینطوری ام ؟!

بی حس و حال

انگاری توی خواب دارم سیر می کنم و هر چقدر به خودم سیلی می زنم که بیدار بشم ... نمی شه

نمی دونم قبلاً که اینطوری می شدم چیکار می کردم که یه مقدار حس و حالم بهتر می شد

یه سفر باید برم ، واسه خوب شدن باید سفر برم

می رم یه جائی که روحم رو تازه کنه ، دیدن کسائی که خیلی دوسشون دارم !

مطمئناً روم تأثیر خوبی می زاره

می تونین کمکم کنین ؟!

شما توی این موقع ها چیکار می کنین ؟!

وقتی کسل شدین ، حس انجام کاری رو ندارین ، دوس دارین بیدار بشین ولی هر کاری می کنین توی اون بیداری در عمق خواب بیشتر فرو می رین ...

عید مبارک ...

عید قربان ، روز کشتن نفس و روز اثبات پاکی و صداقت مبارک باشه به همه شما عزیزان ...

خدایا ...

گریانم از این همه درد و غم و جدائی

گریانم از این همه رباعی بی معانی

گریانم از این همه رفیق نامرد

گریانم از این همه رفتن و دل شکستن

گریانم

چرا اینقدر بی حس ...

اصلاً نمی دونم چم شده

حس و حال هچی رو ندارم

نه شور و شّری واسه شوخی نه حالی واسه انجام کاری نه ...

از هر کی هم می پرسم می گه منم اینطوری ام

شب عید آدم اینطوری باشه خیلی بده

وای که چقدر بی حوصلگی بده

راستی مگه آخر دنیاست که اینطوری شدیم ؟!

شما هم حس منو دارین ؟!

دست و دلتون به کاری یا چیزی نمی ره ؟!

آخر دنیاست آدمک ؟!

آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
آن خدایی که تو بزرگش خواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند

دست خطی که تو را عاشق کرد

شوخی کاغذی ماست بخند
فکر کن درد تو ارزشمند است
فکر کن گریه چه زیباست بخند
صبح فردا به شبت نیست که نیست
تازه انگار که فرداست بخند
راستی آنچه به یادت دادیم
پر زدن نیست که درجاست بخند
آدمک نغمه آغاز نخوان
به خدا آخر دنیاست بخند