خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

خودنویـــ ـــ ـــس

دست نوشته های خودم

بالاخره اتفاق افتاد ...

یادتونه بهتون گفتم با این مدیر عاملا  شرکت ها مشکل دارم ؟! امروز خودشو نشون داد و منم به همراه دبیر انجمن پا از اونجا کشیدیم بیرون و اومدیم خونه !

راستش رو بخواین نمی دونم دقیقاً باید چه تصمیم گرفته بشه چون نمی تونم بشم یه قطب مخالف در صورت برگشت دبیر به انجمن باشم ؛ یه جوری باید همراه هم باشیم ! روز اول هم گفته بودم در صورتی اونجا می مونم که دبیر هم باشه و وقتی دبیر رفت منم می رم ...

خب دیگه امروز اومدیم بیرون و من صبر می کنم چند روزی و تصمیم جدید می گیرم ؛ یا می رم با یه شرکت جدید قرارداد می بندم و نمایندگی خودم رو از تهران نگه می دارم یا اینکه بر می گردم دوباره همونجا ...

پ.ن اول : دعا کنین این تصمیم بهترین تصمیم باشه ...

پ.ن دوم : تا وقتی می دونم پرستو پشتیبان منه مشکلی ندارم ...

تونستم و شد ...

بالاخره بعد از تلاش های بی وقفه و شبانه روزی ( 3 شبانه روز ) تونستم هارد سرور شرکت رو خودم راه اندازیش کنم و تمامی اطلاعاتش رو به صورت کلی و جزئی برشگردونم !

خدائی داغون شدم تا تونستم تمامی اطلاعات رو از یه سرور دیگه انتقال بدم و بتونم هارد شرکت رو دوباره راه اندازیش کنم ...

امروز دقیقاً یه پول گنده ای به نفع من شد و من به همراه اون می تونم یه مبلغ دیگه روش بزنم به عنوان نصب هارد و راه اندازی نرم افزار ؛ در کل یه پول خوشمزه مث هلو برو تو گلو عزیزم ...

حالا جدا از این حرف های پول که زدم به خودم افتخار می کنم که کاری رو که شروع می کنم با وجود شکست اینقدر امتحان می کنم و از راه های دیگه می رم که بتونم موفق بشم ...

از خدا به خاطر این محبتش ممنونم که من رو اینطوری آفریده ...

پ.ن : دوستان گلم دعا کنین بتونم پولم رو زودی نقد کنم ؛ کمی توی کارم پول نقد کردن ( مخصوصاً ماه رمضان ) خیلی سخته ...

ای خدا ...

دو روزه درگیر هارد یه سیستم هستم ! اگر درست کنمش یه پول درست می زنم به جیب و اگر نتونم از کفم رفته !

راستش از دیروز صبح که رفتم پاش تا آخر شب 3 بار ویندوز عوض کردم ، 7 بار انتقال اطلاعات دادم اما در آخر اون کیفیتی رو که دنبالش بودم نداشت ...

امروز اومدم و یه ترفند جدید رو روی سیستم دارم پیاده می کنم که وقتی رفتم خونه می تونم روش برنامه ریزی کنم !

مطمئنم این سری درست می شه چون دیروز روی همه ی ترفند های سیستم و انتقالش کار کردم و این راهی که الان دارم بهترین راهه ...

دعا کنین درست بشه ...

مأموریت ...

ده روز مشغله کاری به همراه اعصاب خوردکنی های بی اندازه بزرگ و دعوا های بی خودی با مدیر عامل ها و متصدی های شرکت ها به خاطر بی شعوری و نفهم بودنشون و همینطور مشکلات روحی و اعصاب ضعیف من به خاطر پرستو باعث شده که متاسفانه نمره های منفی بدی توی محل کارم بگیرم ...

دو هفته ای هست که مشکل روحی داشتم و متاسفانه خیلی از مشکلاتی که سر کار داشتم به خاطر این بودش ...

خب تونستم با استفاده از پیشرفت تکنولوژی در زمینه اینترنت ، بتونم توی یه شهر کوچیک ( به روستا بیشتر شبیهه ) یه دفتر نمایندگی با اتصال به سرور شرکت در مرکز استان راه اندازی کنم و باعث گسترش شرکت بشم ( با مدیر عامل همین شرکت دعوا کردم همینطور متصدیش ... )

روزی که رفتم مأموریت روز اولی بود که روزه گرفته بودم و منم عادت دارم روزه وقتی می گیرم بدون هیچ بهانه ای و مسخره بازی امکان اینکه روزه ام رو باز کنم نیست . باورتون نمی شه اما دیگه وقتی برگشته بودم شهر خودم داشتم از تشنگی هلاک می شدم !

تمام کار های اداری و ... رو به همراه یکی از بچه ها انجام دادم و بعدش مراحل عملیش شروع شد که خیلی بیشتر خسته ام کرد ! اما اون چیزی که اذیتم می کرد کار نبود ، متاسفانه اعصاب خورد من بود !

ده روزی بود که همکارم رفته بود مسافرت و مرخصی گرفته بود و من جای اون عصر هم می رفتم سر کار و داشتم کاراشو انجام می دادم ...

دیگه خدمتتون عرض کنم که مشکل من با ترم تابستونی دانشگاه هم بیشتر شده ! آره ترم تابستونی برداشتم ( به اجبار دانشگاه ) اما خدائی توش موندم ...

دارم روی اعصابم کار می کنم ...

وای که چه روزی ...

امروز مجمع عمومی فوق العاده برگزار شد

قرار بود در مورد حق عضویت ها و کارمندای انجمن صحبت کنن و این چیزا که خوشبختانه کسائی که داشتن سم پاشی می کردن و اوضاع رو می خواستن بهم بریزن تیرشون به سنگ خورد و خودشون رو جلوی 21 شرکت دیگه سنگ روی یخ کردن ... ( حقشون )

تصمیم گرفته شد که من غیر از حقوقی که از طریق انجمن می گیرم ، هر سری که برای انجام خدمات و ... می رم به شرکت کارائی که انجام می دم به همراه پول رفت و برگشتم فاکتور کنم و از شرکت دریافت کنم ...

اوضاع مرتبه ... همین کافیه ...